نويسنده: دکتر سيد احمد صفايي




 

هشام بن الحکم و سبب زلزله

«هشام بن الحکم» زلزله را چنين تعليل مي کند که زمين از طبايع مختلفه اي ترکيب شده که بعضي از آنها بعض ديگر را نگاهداري مي کنند و گاهي که بعضي از آنها ضعيف شود ديگري غلبه کند و بدين جهت زلزله حادث شود و چنانچه ضعف بعضي از آن طبايع زياد باشد خسف توليد گردد.
البته اين تعليل متناسب با سطح افکار زمان «هشام بن الحکم» و براي نزديک ساختن حقيقت بذهن آنان بوده و نزديک بتعليلي است که دانشمندان امروزي براي زلزله مي کنند چه امروز هم زلزله را باختلال توازن در مواد منفجره و ابخره ي تحت الارضي مي دانند.
بنا بر مشهور امروز علم در سير تکاملي خود باين مرحله رسيده که زلزله مستند به فشار انرژي محبوس و يا انفجار موادي است که در طبقات تحت الارضي موجود است و در اثر اصطکاک بعضي از آنها به بعضي منفجر مي گردند و براي بيرون آمدن از زيرزمين به قطعه اي از آن فشار مي آورند و در نتيجه زمين مي لرزد و احياناً در بعضي از قسمتها خسف ايجاد مي شود.

هشام بن الحکم و سبب باران

«هشام بن الحکم» آمدن باران را به دو وجه تعليل کرده و مي گويد ممکن است باران عبارت از آبهايي باشد که پروردگار آنها را صعود داده بصورت باران نازل کند و ممکن است که پروردگار باران را در جوّ ايجاد و نازل فرمايد.
قسمت اول تعليل «هشام بن الحکم» مطابق گفتار حکماي طبيعي است که مي گويند حرارت آفتاب و جز آن آب درياها و رطوبتهاي زمين را تبخير مي کند و ذرات آب به صورت بخار متصاعد مي شود و در اثر تراکم و تصادف با موجي از هواي سرد يا طبقه ي بارده ي جوّ تقاطر نموده بصورت باران به زمين بر مي گردد و چون حکيم الهي اسباب و علل را منتهي به خدا مي نمايد اگر بگويد خداوند آب را بالا مي برد صحيح گفته و منافات با وساطت اسباب و علل ظاهري ندارد؛ چه خداوند در عالم طبيعت کارها را بوسيله ي اسباب و علل انجام مي دهد.
منبع مقاله:
صفايي، سيد احمد؛ (1383)، هشام بن الحکم، تهران، مؤسسه ي انتشارات و چاپ دانشگاه تهران، چاپ دوم.